رفوگري، هنري در آستانه فراموشي
نصر: هنر رفوگري و تعميرات فرش دستباف اين روزها در حال فراموش شدن است كه بيش از همه ريشه در فراموشي و عدمشناخت فرش دستباف و اعتبار و جايگاه آن دارد. رونق گرفتن فرش ماشيني با قيمت كمتر و البته با طرح و نقش فرشهاي دستباف و كاهش قدرت خريد مردم، به اين فراموشي دامن زده است.
به گزارش نصر، گشت و گذار در بزرگترين بازار سرپوشيده جهان هميشه پر از سوژه و اتفاقهاي منحصر به فردي است كه هيچ خبرنگاري نميتواند دست خالي از آنجا بيرون بيايد. در طبقه دوم سراي "حاج جليل" يك محل نظرم را جلب ميكند؛ جايي كه تعدادي دوربين عكاسي قديمي و گليم بيرون از مغازه گذاشته شده و تزيينات خاص خود را دارد.
از پلههاي بلند و پرپيچ و تيز سراي حاج جليل كه بالا ميروم، در سكوتي آرامشبخش با بوي شمعدانيهاي اين سرا، مردي در وسط حجرهاي كه نور آفتاب از بالا به سرش ميزند، سرش را روي قالي بزرگ و زيبايي كه با پاهايش نگهداشته است، خم كرده كه در چند بخش آن فقط پودهاي متلاشيشده باقي مانده است و با دقت تمام به آن نگاه ميكند و در حال رفو است؛ بهطوري كه هنوز متوجه حضور من نشده است.
سرم را داخل حجره كرده و قبل از سلام دادن به درو ديوار آنجا نگاه ميكنم؛ به نظر ميرسد مسير پر پيچ و خم زندگي اين مرد نيز به مانند گره تاروپود رجي، به يك مغازه كوچك و جمع و جور ختم شده است. يك چهار ديواري كوچك با كلي فرش دستبافت قديمي كه هر كدام را به نوبت تعمير كرده و يا خواهد كرد. سلام ميدهم و مرا به حجله قديمي و دلنشيناش دعوت ميكند. كفش هايم را در ميآورم و پايم را روي قديميترين فرش دستبافت ميگذارم. در ادامه گفتوگويي با اين مرد هنرمند خواهيم داشت تا از چم و خم اين هنر مغفول مانده و كمتر شناخته شده، بيشتر سر در بياوريم.
"حميد روفهگرحق" با 67 سال سن، يد طولاني در رفوگري دارد و حالا با بيش از 50 سال تجربه رفوگري، از كاركشتگان هنر-صنعت رفوگري محسوب ميشود؛ شغلي كه اين روزها كمتر كسي به سراغ آن ميرود. به قول او، از حدود 10 سال پيش، تعداد زيادي رفوگران قديمي بازار بزرگ سرپويده تبريز، دست از اين كار ظريف برداشته و مشغول خريد و فروش فرش شدهاند.
خريدار فرش تهرانپارس
وي يكي از مشكلات رفوگري را معرفي اين شغل به ديگران ميداند و ميگويد: شكي نيست كه هنر ما در ديده نشدن است؛ چرا كه روفوگري كار بسيار پر زحمتي است. امروزه هيچ كس تن به كارهاي پرزحمت نميدهد. جوانان امروزي به دنبال كار آسان و پردرآمد هستند. بازارهاي سرمايه داري، كم كم جاي بازارهاي سنتي را پر ميكنند.
آقا حميد دست هايش را نشانم داد؛ پينهها و برآمدگيهايي كه انگار سالها ميان انگشتهايش ريشه دواندهاند، نشان از زحمت اين حرفه را بيهيچ واژهاي برايم تفهيم ساخت. حاج حميد كه خنده برلب داشت، گفت: آخركار روفوگري پينههاي دست هايم است كه در اثر سوزن و قيچي زخمي شده است.
وي واژه رفو را اينگونه معني كرد و گفت: رفو به معني درست كردن به نوعي كه معلوم نشود و مانند اول گردد. پس رفو يك نوع دوخت نامرئي و نامشخص است. فرش به دلايل مختلف از جمله سائيدگي، پارگي، بيدزدگي، تاخوردگي، سوختگي، مجاورت با مواد شيميايي، ضربه، و … همواره در معرض آسيب قرار دارد و همين امر باعث شده كار رفو و رفوگري در جهت ترميم استادانه بخشهاي آسيب ديده از اهميت زيادي برخوردار شود.
وي ادامه داد: رفوگري پيشه و ريشه پدري است كه من هم آن را با جان و دل ادامه دادم و در سال 1361 پروانه كسب اين مغازه را گرفتم. پدربزرگم، پدر روفهگر فرش شهرت داشت و در حال حاضر از بيمه قالي بافان بازنشسته شدهام، اما زندگي امروزي خيلي خرج دارد و نميتوان تنها با پول بازنشستگي گذران زندگي كرد، هرچند كه معتقدم تنها روزي رسان، خدا است. از صبح 7.5 به بازار ميآيم تا عصر ساعت 17 كه بازار بسته ميشود، مشغول روفوگري هستم.
آقا حميد در حال تعريف خاطرات گذشته است و من به تك و توك قاليهاي كوچك آويخته به در و ديوار اين حجله زيبا نگاه ميكنم.
توليدكننده قطعات گيربكس پرده زبرا
"روفهگرحق" ادامه داد: خاطرات كودكيام همه به مغازه پدرم برميگردد. از زماني كه چشم باز كردم با پدرم به بازار آمده و الفباي رفوگري را در همان سن و سال با نگاهكردن به دست رفوگران و بازي با بچههاي اهالي بازار بين فرشها و رنگها، ياد گرفتم. البته آن زمان مردم بيشتر به دنبال كسب هنر بودند تا درس و مشق! فرقي نميكرد چه سني داشته باشي، مهم اين بود كه بتواني كاري يادبگيري و روي پاي خودت بايستي.
وي با بيان اينكه در تبريز نزديك به 30 نفر مشغول كار روفهگري فرش هستند، خاطرنشان كرد و گفت: باتوجه به تغيير سبك زندگي مردم، امروزه كمتر كسي به سراغ فرشهاي دستبافت به دليل گران بودن و سنگين وزن بودن روي ميآورند. جوانان امروزي اغلب پذيراي رنگهاي سرد و بيروح هستند كه اين خود نشان از افسردگي جوانان است. در همين راستا نسل روفهگرها نيز به ديارباقي خواهد شتافت. به اصطلاح خودمان كم كم منقرض خواهيم شد.
از او در مورد كار و بار رفوگرها ميپرسم؛ با خنده رويي و با كلي دليل ريز و درشت ميگويد: بسيار كساد شده است. اولين و مهمترين دليل هم جايگزينشدن قاليهاي ماشيني به جاي دستبافت است.
وي گفت: در زمان قديم به دليل وجود حياطهاي بزرگ كه همه از كوچك تا بزرگ فاميل در حياط ميخوابيديم، مجبور به استفاده از فرشهاي دست بافت بوديم و آن را در حياط ميشستيم، اما زندگيهاي امروزي محدود به يك چهارديواري كوچك در آپارتمانها شده كه اغلب آنها نيز نيازي به استفاده از فرشهاي دستبافت نميبينند؛ يك قالي مياندازند وسط خانه و همين را كافي ميدانند. با اينكه هيچ جنس فرشي به جنس فرش دستبافت نميرسد، اما گاها فرشهاي ماشيني طرحهايي دارند كه قابل تشخيص و تمييز از فرشهاي اصل نيستند، ولي بايد توجه كرد قاليهاي ماشيني به ندرت پوسيده ميشوند.
اين روفهگر پيشكسوت بازار تاريخي تبريز افزود: با همه اين تفاسير حالا كسي قالي براي رفو نميآورد و تنها مشتريان من تاجران فرشي هستند كه ميخواهند فرشهاي دستبافت بيدخورده را براي فروش يا صادرات تعمير كنند يا تك و توك ثروتمنداني كه هنوز ارزش استفاده از فرشهاي دستبافت را ميدانند.
حميدآقا تصريح كرد: روفوگري تنها شغلي است كه هيچ دستگاه هوشمندي جز انسان توانايي ترميم آن را ندارد. بيش از 50 سال در زمينه روفوگري سابقه دارم، اما گاهي در ترميم بعضي از آسيب ديدگيها مخصوصا در تشخيص رنگها معطل ميمانم.
رفوگر بايد يك فرششناس، رنگشناس و بافتشناس حرفهاي باشد
از آقاي روفهگر حق ميخواهم كه مراحل اينكار را از همان ابتدا توضيح بدهد. دستي به سبيلهايش ميكشد و ميگويد كه يك رفوگر خوب بايد از تمام مراحل بافت قالي اطلاع داشته باشد. يك بافنده اول نخ و پشم را از رنگرز ميگيرد، يك رفوگر بايد يك فرششناس حرفهاي باشد. ما كلي گره مختلف و قالي از شهرهاي متفاوت داريم. يك رفوگر بايد تمام بافتهاي ايران را بشناسد. رفوگر ماهر بايد رنگرزي هم بلد باشد. وقتي قالي كهنه باشد و رنگ فرش رفته باشد بايد بتواند آن را مثل رنگ موجود بزند. بايد علاوه بر اينها رنگشناس خوبي هم باشد تا رنگ را درست مثل رنگ خود قالي دربياورد. رفوگر حرفهاي بايد پرداخت را هم بلد باشد و بتواند بر اساس خواب و ضخامت قالي آن را رفو كند. وقتي يك قالي سوراخ ميشود با ۱۰روش ميشود آن را تعمير كرد. بايد تمام اين روشها را بداند و از بهترين آن استفاده كند.
آقا حميد در اين سالهاي عمرش آنقدر فرش ديده كه با نگاه به شيرازه و ترنج و طرح فرش، بهراحتي ميتواند بفهمد كه تار و پود آن قالي در كجا برهم گره خورده و نقشها چگونه ايجاد شدهاند.
وي در ادامه اين ماجرا گفت: پشت هريك از اين رجها، داستانهايي نهفته است. يكي شادي دوخته شده، يكي در غم و عزا، يكي با حال خوب و ذوق و استعداد دوخته، يكي با بيحوصلگي و حال بد. به نظرم فرق قالي ماشيني و دستبافت نيز همين جا مشخص ميشود.
روفهگر حق، فرش آسيبديده را مانند موجود زنده و بيمار ميداند و خود را بهسان درمانگري كه با عشق مانع نابودي آن ميشود. همين عشق به زنده كردن يك فرش است كه آقاحميد را با وجود درآمدكم و مورد بيمهري قرار گرفتن قالي دستباف، دلگرم كار در سراي حاج جليل ميكند.
شرط در رفوگري، داشتن تجربه است
وي گفت: رفوگري ابزار زيادي نميخواهد. همين ابزار هم چندان گران نيست؛ گرچه اين روزها ناياب يا كمياب شده است. مهمترين شرط در رفوگري، داشتن تجربه است، اما لوازم مورد نياز جهت رفو فرش اغلب قيچي مخصوص رفو، قلاپ پشت و رو، قلاب خواب، چاقو خواب، سوزن، خامه، دمباريك، سوزن شيرازه دوزي و چرم دوزي، نخهاي مخصوص و نخهاي چرم دوزي، تخته، چكش، ميخ، و چهارچوب است.
وي به انواع رفو اشاره كرد و گفت: سوزن زدن، بَدلَمه كردن (تعمير سرريشههاي قالي) و قَلبيره زدن (بافت تار و پود قالي) قلبيره زدن از انواع رفو محسوب ميشود.
به گزارش نصر، هنر رفوگري و تعميرات فرش دستباف اين روزها در حال فراموش شدن است كه بيش از همه ريشه در فراموشي و عدمشناخت فرش دستباف و اعتبار و جايگاه آن دارد. رونق گرفتن فرش ماشيني با قيمت كمتر و البته با طرح و نقش فرشهاي دستباف و كاهش قدرت خريد مردم، به اين فراموشي دامن زده است. ضروري است سازمانهاي مسئول ميراث فرهنگي براي حفظ اين هنر چارهاي بيانديشند.
برچسب: ،
ادامه مطلب